یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
قالب وبلاگ

شعر زیر از خانمی به اسم نیمتاج سلماسی است.که آن را در سال 1309 شمسی زمانیکه کردهای اسماعیل آقا به قصبه او در لکستان حمله کرده و جنایتهای شرم آوری را مرتکب شدند، سرود.

گویند زمانیکه ملک الشعراء در تهران این شعر را شنید، از هیجان از جا برخاست:

ایرانیان که فر کیان آرزو کنند

باید نخست کاوه خود جستجو کنند

مردی بزرگ باید و عزمی بزرگتر

تا حل مشکلات به نیروی او کنند

شد پاره پرده عجم از غیرت شما

اینک بیاورید که زنها رفو کنند

ایوان پی شکسته مرمت نمی شود

صد بار اگر به ظاهر آن رنگ و رو کنند

نسوان رشت زلف پریشان کشیده صف

تشریح عیبهای شما مو به مو کنند

دوشیزگان شهر ارومی گشاده رو

دریوزگی به برزن و بازار و کو کنند

بس خواهران به خطه سلماس خون جگر

خون برادران همه سرخاب رو کنند

نوحی دگر بباید و طوفان وی زنو

تا لکه های ننگ شما شستشو کنند

آزادگی به قبضه شمشیر بسته است

مردان همیشه تکیه خود را بدو کنند

قانون خلقت است که باید شود ذلیل

هر ملتی به راحتی و عیش خو کنند

خانم سلماسی در این شعر رمز آزادی را در تکیه به شمشیر و مبارزه می داند و مردان را به مبارزه فرا می خواند.

کسانیکه اندکی با ادبیات و دقایق و ظرایف شاعری آشنا باشند اوج هنر خانم سلماسی را در برانگیختن احساسات مردان در برابر دشمن می توانند درک کنند و این همان شعر متعهد و هدفمندی است که می تواند دردی از دردهای اجتماع را تسکین دهد.

آفرین بر شاعرش باد.


[ جمعه 83/9/20 ] [ 9:20 صبح ] [ نوروز امینی ] [ دیدگاه شما () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موسیقی وبلاگ
ابزارهای مفید
تماس با ما
استخاره آنلاین با قرآن کریم


Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت

آمار بازدید


بازدید امروز: 37
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 270105