| ||
استاد فریدون مشیری یه شعری داره که من این شعرو خیلی زیاد دوست دارم راستش هر وقت می خونمش یه جورایی دلم دستکاری میشه. شعرش راجع به بهاره و من بد ندیدم که در این ایام پر طراوت بهار اونو تقدیم کنم به تمام هموطنانم: خوش به حال غنچه های نیمه باز بوی باران بوی سبزه بوی خاک شاخههای شسته باران خورده خاک آسمان آبی و ابر سپید برگهای سبز بید عطر نرگس رقص باد نغمه شوق پرستوهای شاد خلوت گرم کبوترهای مست نرم نرمک میرسد اینک بهار خوش به حال روزگار! خوش به حال چشمهها و دشتها خوش به حال دانهها و سبزهها خوش به حال غنچههای نیمهباز خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز خوش به حال جام لبریز از شراب خوش به حال آفتاب! ای دل من گرچه در این روزگار جامه رنگین نمیپوشی به کام باده رنگین نمیبینی به جام نقل و سبزه در میان سفره نیست جامت از آن می که میباید تهی است ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار گر نکوبی شیشه غم را به سنگ هفت رنگش میشود هفتاد رنگ [ دوشنبه 84/1/22 ] [ 8:41 عصر ] [ نوروز امینی ]
[ دیدگاه شما () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |