یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
قالب وبلاگ

چندی پیش در یکی از روزنامه ها (به گمانم روزنامه جمهوری اسلامی) شعری از دکتر احمد احمدی فیلسوف برجسته کشورمان دیدم.
این شعر از آنجا که به خامه یک فیلسوف بود نظرم را به خود جلب کرد و وقتی آن را مطالعه کردم حقیقتا بر طبع والای شاعر آفرین گفتم؛نه از آن جهت که شعر در وصف آذربایجان بود و من هم آذری هستم بلکه از آن جهت که این شعر - چنانکه خود استاد در بیت آخر می فرماید - اولین شعر استاد بود که در زندگیشان سروده اند. به هر حال بدم نیامد که این شعر را هم در معرض دید علاقمندان به آذربایجان و ادبیات فارسی  بگذارم تا خود در مورد آن به قضاوت بنشینند:
 

آذربایجان

خاک آذربایجان ای سرزمین افتخار
ای به دین مرزداران مرزداری سر به دار
 

ای هوایت عنبر آگین باغ و راغت مشک‏بیز
جویبارت مشکبار و کوهسارت مشکسار

راسخ و نستوه و بشکوه و ستبر و سرفراز
راست چون سرو تناور در گذار روزگار

افسری بر فرق دانش چون تو را علامه هاست
سروری بر چامه سازان زانکه داری شهریار

راست گفتندم که ایران پیکر و این خطه سر
دارم این در گرانسنگ از نیاکان یادگار

آن امام راستان خواندت هماره پیشتاز
 وه چه خوش نامی بهین فخری چو زمزم خوشگوار

در ملایر یافتم نشو و نما اما دلم
 می زند پیوسته پر با نام و یاد آن دیار

هر کجا نقش هنر دست تو در آن نقشبند
هر کجا رنگ شرف رنگ تو بر آن آشکار

فارسی همواره رنگ و روی و رونق از تو داشت
   حجتم خاقانی و صائب نظامی شهریار

بوسه بر کوه و در و دشتت زنم وین بوسه را
می ستایم زانکه دارد زاوستادم یادگار

راد زی آباد زی وز هر غمی آزاد زی
تا دماوند و سبالان و سهند است استوار

اولین در سفتنم در چامه در مدح تو بود
زیبدم گر آفرین آید ز عرش کردگار  

 


[ چهارشنبه 85/4/7 ] [ 4:3 عصر ] [ نوروز امینی ] [ دیدگاه شما () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موسیقی وبلاگ
ابزارهای مفید
تماس با ما
استخاره آنلاین با قرآن کریم


Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت

آمار بازدید


بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 23
کل بازدیدها: 266079