• وبلاگ : يک نفس با ما نشستي خانه بوي گل گرفت
  • يادداشت : آذربايجان
  • نظرات : 1 خصوصي ، 25 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    تا گلو گريه کند بغض فراهم شده است

    چشم ها بس که مطهر شده ، زمزم شده است

    نه فقط شاعر اين شعر عزا پوشيده است !

    وازه هايش همه ، همرنگ محرم شده است

    ظهر داغي ست ، عطش ريزي روحم گوياست

    از سرم سايه ي طوبا نفسي کم شده است

    (( هر که دارد هوس اش )) نه ! عطش اش بسم الله

    راه عشق است و به اين قاعده ملزم شده است

    سوگواران شما مرثيه خوان خويش اند

    بي سبب نيست که عالم همه ماتم شده است

    (( من ملک بودم و فردوس برين )) مي داند

    اين ملک شور که را داشت که آدم شده است

    من نه مداحم و نه مرثيه سازم – اما

    سرفراز آن که به توفان شما خم شده است