هين كژو راست مي روي. باز چه خورده اي بگو
مست و خراب مي روي خانه بخانه كوه بكو
با كي حريف بوده اي بوسه زكي ربوده اي
زلف كرا گشوده اي حلقه بحلقه مو بمو
راست بگو بجان تو .اي دل و جانم آن تو
اي دل همچو شيشه ام خورده ميت كدو كدو
راست بگو نهان مكن پشت به عاشقان مكن
چشمه كجاست تاكه من آب كشم سبو سبو
در طلبم خيال تو دوش ميان انجمن
مي نشناخت بنده را مي نگريست روبرو
چون بشناخت بنده را بنده کژ رونده را
گفت بيا بخانه هي چند روي تو سو بسو
عمر تو رفت در سفر با بد و نيک و خير وشر
همچو زنان خيره سر حجره بحجره شو بشو
گفتمش اي رسول جان اي سبب نزول جان
زانک تو خورده اي بده چند عتاب و گفتگو
گفت شراره اي از آن گر ببري سرن دهان
حلق و دهان بسوزدت بانگ زني گلو گلو
لقمه هر خورنده را در خور او دهد خدا
آنچ گلو بگيردت حرص مکن مجو مجو
گفتم کو شراب جان اي دل و جان فداي آن
من نه ام از شتر دلال تا برمم به هاي و هو
...خامش باش و معتمد محرم راز نيک و بد
آنکه نيازموديش راز مگو به پيش او!
سلام
وبلاگت رو ديدم، موفق باشي
منم دو تا وبلاگ دارم
يكيش همينه يعني آبگينه ساري
و ديگري هم در آدرس زير است
http://sorbon.blogfa.com/اگه علاقمند به تبادل لينكي و ما را قابل ميدوني، لطفا هر وقت لينك وبلاگ را برقرار كردي
بمن هم براي جبران اطلاع بده
پيروز و تندرست باشي